-پاسخ آیت الله سیستانی درباره لباس مشکی در محرم وصفر
-پاسخ آیت الله خامنه ای درباره افطار کردن با تربت امام حسین علیه السلام
-دست زدن همراه با شادي و خواندن و ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او(ص) درجشن هايي كه به مناسبت ايام ولادت ائمه(ص) و اعياد وحدت و مبعث برگزار مي شود چه حكمي دارد؟ اگر اين جشن ها در مكانهاي عبادت مانند مسجد و نمازخانه هاي ادارات و يا حسينيه ها برگزارشوند، حكم آنها چيست؟
-پاسخ آیت الله شبیری زنجانی درباره جشن عروسی در ماه محرم وصفر
-پاسخ آیت الله مکارم شیرازی درباره اصلاح و آرایش در ماه های محرم و صفر
-پاسخ آیت الله روحانی درباره جنگ عایشه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) از همه گناهان بدتر بود
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز روز عید غدیر
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز عید غدیر
-پاسخ آیت الله حکیم در باره افضل بودن حضرت علی علیه السلام از بقیه ائمه وپیامبران
-پاسخ آیت الله وحید خراسانی درباره سیگار کشیدن در ماه رمضان

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:14280 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:2

درخصوص ايراد ضرب عمدي ساده فاقد اثر، در قانون مجازات اسلامي (ديات ) نص صريحي وجودندارد، و مواردي پيش مي آيد كه مجني عليه مدعي ايراد ضرب از ناحيه جاني است و گواهي پزشكي قانوني هم مبين اين است كه ضربه وارده شده اثري به جاي نگذاشته ولي دلايل كافي بر ارتكاب بزه ازجمله اقرار، گواهي شهود و... وجود دارد، شاكي هم مصر بر مجازات (مطالبه ديه ) است ، با عنايت به مراتب ،نحوه تعيين ديه در اينگونه موارد چگونه است ؟1
جنايات ارتكابي نسبت به مسلمان اعم از بزرگ يا كوچك ، عمدي يا غير عمدي بدون جبران نمي ماند و در تمام جراحاتي كه ديه مقدر وجود ندارد ارش ثابت است يعني اگر خراش يا جرحي درظاهر بدن ايجاد نشده باشد; اما موجب درد و ناراحتي بشود بدون پاسخ نمي ماند.
در صحيحه ابي بصير آمده است :
عن ابي عبدالله 7 في حديث قال : «ان عندنا الجامعه قلت و ما الجامعه ؟ قال : صحيفه فيها كل حلال و حرام وكل شي يحتاج الناس حتي الارش في الخدش ، و ضرب بيده الي فقال : أتأذن يا ابامحمد؟ قلت جعلت فداك انما انا لك ،فاصنع ما شئت ، فغمزني بيده و قال : حتي ارش هذا»2.
اين روايت صحيحه بوده و از نظر سند مشكل ندارد و از جهت دلالت نيز روشن بوده و بيانگر اين است كه هيچ جنايتي خواه جراحت و اثر ظاهري داشته باشد يا نداشته باشد داراي ديه يا ارش است .
در مورد سؤال دو فرض متصور است :
1. ضربه اي كه بر شخصي زده شده ، اثر آن زائل شده است ; اما بينه اي دال بر اثر ايجاد شده ، اعم ازجرح ياكبودي يا سرخي عضو ضربه ديده وجود دارد. در اين صورت بر حسب مورد قصاص يا ديه و ياارش مجازات آن خواهد بود.
2. گاهي ضربه به گونه اي است كه در ظاهر يا باطن بدن اثر نداشته ، در اين صورت آيا مجازات جاني قصاص است يا ديه يا ارش و يا تعزير؟
از روايت ياد شده استفاده مي شود كه در «جامعه » حتي در مواردي مثل غمز، (فشار كم ) ارش تعيين شده است ولي ما از دسترسي به آن محروم هستيم .
در مورد سؤال ديه يا ارش منتفي است ; زيرا ديه در مقابل جنايتي اخذ مي شود كه جنايت داراي اثرظاهري يا باطني باشد و يا منافع عضوي از بدن را از بين ببرد و جاني عامدا مرتكب آن نشده و يا اگر ازروي عمد باشد امكان قصاص وجود نداشته باشد و يا اينكه در مورد ديه تصالح صورت گرفته باشد.
ارش نيز در مواردي است كه ضربه وارد شده ، در مجني عليه نقصي ايجاد كرده باشد و لذا در صورت فقدان نقص ، تعيين ارش ممكن نيست .3
در مورد سؤال هرگاه ضرب محرز بوده و كيفيت ضربه هم معلوم باشد قصاص برحسب دليل خواه اقرار يا گواهي شهود ممكن است و به هرمقدار كه خود مجرم اقرار مي كند و يا بر همان ميزان كه شهود برآن گواهي مي دهند، قصاص اجرا مي شود. اين مطلب از روايت وفتاواي فقيهان استفاده مي شود.
در روايتي كه شيخ صدوق نقل مي كند سواده بن قيس به پيامبر اكرم 6 عرض مي كند كه در هنگام استقبال از شما، چوب باريكي كه در دست خويش براي راندن مركوب داشتيد در موقع بلند كردن آن ، به شكم من اصابت كرد. حضرت فرمود: اين كار عمدي نبوده است و از من قصاص كن تا راضي شوي .4
هرچند به دليل عمدي نبودن ضربه ، قاعده كلي بر آن است كه قصاص منتفي باشد; اما تقاضاي پيامبر اكرم بر اجراي قصاص ، دلالت بر بي اشكال بودن قصاص در چنين مواردي است .
در نظر برخي از فقيهان ، هركس ، ديگري را به وسيله تازيانه يا چوب يا عصا بزند لازم است همانندزدن جاني ، او را بزنند.5
اين كلمات ظهور در اين دارد كه اجراي قصاص در مواردي كه ضربه اثر ظاهري نداشته باشد اشكال ندارد; زيرا در صورت كبودي يا سرخي جاي ضربات ، مجازات ديه تعيين مي گردد. در اين باره استفتايي انجام گرفته كه به شرح زير است :

سؤال
درخصوص مجازات و نحوه تعيين ديه در موارد زير بفرماييد:
الف . در صورتي كه وقوع ضرب ساده محرز بوده ; اما ضربه فاقد اثر ظاهري است .
ب . در صورتي كه ضربه فاقد آثار ظاهري است ; اما موجب خونريزي داخلي يا صدمات داخلي ديگراست .6
آيت الله العظمي ناصر مكارم شيرازي
«الف . چنانچه هيچ اثري از خود به جاي نگذاشته ديه يا ارش ندارد ولي در صورت عمد قصاص دارد.
ب . ديه يا ارش دارد».
آيت الله العظمي لطف الله صافي گلپايگاني
«الف . اگر اثري ظاهر نباشد ديه يا ارش ندارد بلي بايد ضارب توبه كند و از مضروب استرضاء7 نمايدوالله العالم .
ب . اگر موجب صدمه به اعضاي باطني شده باشد و معلوم شود كه چه صدمه اي زده بر حسب موردديه يا ارش دارد و اگر خونريزي شده باشد، آن نيز بعيد نيست طبق نظر مجتهد جامع الشرائط ارش داشته باشد والله العالم ».
البته ممكن است «ضرب » محرز بوده ولي كيفيت ضربه معلوم نباشد. در اين صورت امكان اجراي قصاص وجود ندارد; اما مجرم به جهت ارتكاب فعل حرام قابل مجازات تعزيري است .
براي مثال فقيهان فرعي را مطرح كرده اند كه هرگاه توسط جاني جراحتي بر شخصي وارد آيد و فردثالثي ، بدون اينكه جرح جديد ايجاد نمايد يا بدون اينكه جراحت قبلي را باطنا يا ظاهرا توسعه دهد،چاقويي را در همان زخم وارد نمايد، فرد ثالث بايد تعزير شود8. در توجيه تعزير معتقدند كه چون فردثالث جراحتي ايجاد نكرده و تنها موجب آزار و اذيت مجني عليه شده است ، براساس قاعده ثبوت تعزير براي هر فعل حرامي ، تعزير مي شود. لذا مي توان گفت براساس آنچه گفته شده هرگاه در اثر ضربه وارده ، جرحي ايجاد نشده و امكان اجراي قصاص نيز وجود ندارد، در چنين موردي ، مجازات تعزيري براي آن پيش بيني شده است .
به طور كلي هركس حرامي را مرتكب شود يا واجبي را ترك كند حاكم مي تواند او را تعزير نمايد كه اين امر مطابق فتواي اكثر فقيهان است .9 مستند فقيهان در اين حكم ، رواياتي است كه تحت عنوان «ان لكل من خالف الشرع حد او تعزير»10 نقل شده است .
در مورد سؤال نيز چنانچه استناد جرم ثابت و محرز باشد و در ظاهر يا باطن بدن اثر بجا نگذاشته باشد و كيفيت ضربه هم معلوم نباشد به جهت آزار و اذيت ديگري به عنوان فعل حرام قابل تعزير است .همچنين اگر در عرف ضرب مستلزم توهين به وي باشد به جهت توهين نيز قابل تعزير است . در اين زمينه به استفتا و نظرات مراجع عظام اشاره مي شود:

سؤال
كسي كه متهم به ايراد ضرب ساده است و استناد بزه به اوثابت و محرز است و لكن در ظاهر اثري ازضربه نمايان نيست را مي توان محكوم به تعزير نمود يا خير؟11
آيت الله العظمي سيد علي خامنه اي
«ميزان در استحقاق مجازات ، صدور بزه و اثبات ورود اتهام است ، باقي ماندن اثر شرط نيست ».

سؤال
درخصوص مجازات و نحوه تعيين ديه در موارد زير بفرماييد:
الف . در صورتي كه وقوع ضرب ساده محرز بوده ; اما ضربه فاقد اثر ظاهري است .
ب . در صورتي كه ضربه فاقد آثار ظاهري است ; اما موجب خونريزي داخلي يا صدمات داخلي ديگرباشد.12
آيت الله العظمي سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي
«الف و ب . ضرب ساده بدون تأثير در رنگ پوست ، موجب ديه نمي شود و به طور كلي ، ملاك درثبوت ديه ، صدق حقيقي عنواني است كه در شرع موضوع ديه قرار گرفته است و اگر ديه براي مخارج معالجه متعارف كافي نباشد، لازم است جاني مخارج مازاد بر ديه را نيز بپردازد و چنانچه اين موضوع وعنوان صادق نباشد; اما موجب نقص شده يا معالجه لازم داشته باشد، لازم است ارش پرداخته شود واگر موضوع ديه و ارش نباشد، ولي جرم عمدي انجام گرفته باشد، مجرم مستحق تعزير است ».
آيت الله العظمي حسين نوري همداني
«الف . حاكم شرع مي تواند او را تعزير نمايد.
ب . علاوه بر تعزير اگر ديه مقرره ندارد ارش را نيز بايد بدهد».

سؤال
كسي كه متهم به ايراد ضرب ساده است و استناد بزه به اوثابت و محرز است و ليكن در ظاهر اثري ازضربه نمايان نيست را مي توان محكوم به تعزير كرد؟
پاسخ شوراي عالي قضايي به شرح زير است :
«در موردي كه ضرب ساده بوده و هيچ گونه اثري از قبيل تغيير رنگ و تورم نداشته ، به نظر مي رسد كه مي توان حكم تعزير براي ضارب صادر نمود بما يراه الحاكم ».13

سؤال
در مورد ايراد ضرب هاي ساده در صورتي كه اثري از آن مشهود نباشد و گواهي پزشكي نداشته با شدآيا اخذ حداقل ديه كافي است يا اينكه مي توان به عنوان توهين از ماده 86 از قانون تعزيرات استفاده كرد؟
پاسخ شوراي عالي قضايي به شرح زير است :
«در موارد ايراد ضرب ساده اي كه اثر ظاهري آن مشهود نيست و تأثيرش در باطن بدن مضروب هم ثابت نشده است محكوم نمودن متهم به حداقل ديه دليل و مجوزي ظاهرا نه شرعا و نه قانونا ندارد وليكن دادگاه مي تواند با توجه به ماده 289 قانون اصلاح موادي از قانون آيين دادرسي كيفري مي تواند بااستناد به فرع پنجم از فروع باب حد تحريرالوسيله صفحه 477 و مسأله شماره 4 صفحه 481 همان باب فرد متهم به ايراد ضرب را محكوم به تعزير نمايد و در اين مورد ظاهرا حكم به تعزير صادر نمودن به استناد ماده 68 قانون تعزيرات موجه نمي باشد مگر اينكه عرفا عنوان اهانت در مورد صادق باشد».14
نتيجه
چنانچه بر حسب اقرار و يا گواهي شهود ضرب و كيفيت آن معلوم باشد قصاص اجرا مي شود ولي درصورتي كه اجراي قصاص به جهت معلوم نبودن كيفيت ضربه ممكن نباشد مجرم محكوم به تعزيرمي شود.
_________________ پاورقي _________________
1- ارسال كننده سؤال و تاريخ وصول : آقاي ذكايي ، رئيس محترم دادگاه عمومي شهداد، (شماره دبيرخانه مركز:24051382/11/20).
2- «امام صادق 7 مي فرمايد: براستي كه «جامعه » در نزد ماست . راوي سؤال مي كند كه مراد از جامعه چيست ؟ امام درجواب مي فرمايد: كتابي است كه در آن هر حلال و حرام و هرآنچه مردم به آن نياز دارند آمده است حتي ارش يك خراش .سپس امام به راوي روكرده و مي فرمايد: اجازه مي دهي ؟ راوي مي گويد فدايت گردم من در اختيار تو هستم و امام او را بادست فشار مي دهد و مي فرمايد: حتي اين ارش دارد» (شيخ حر عاملي ، وسائل الشيعه ، مؤسسه آل البيت ، قم ،1414ه' . ق .، ج 29، ص 355 (باب 48 از ابواب ديات الاعضاء، ح 1).
3- محمدجواد حسيني عاملي ، مفتاح الكرامه ، دارالتراث ، بيروت ، 1418ه' . ق .، ج 21، ص 198; شيخ محمدحسن نجفي ، جواهرالكلام ، دارالكتب الاسلاميه ، تهران ، ج 43، ص 343; امام خميني ، تحريرالوسيله ، دارالعلم ، قم ، 1378، ج 2،ص 597.
4- شيخ صدوق ، الامالي ، مؤسسه البعثه ، قم ، 1417ه' . ق .، ص 773.
5- شيخ مفيد، المقنعه ، مؤسسه النشر الاسلامي ، قم ، 1410ه' . ق .، ص 761; شيخ طوسي ، النهايه ، انتشارات قدس ، قم ،ص 775; محقق اردبيلي ، زبده البيان ، المكتبه المرتضويه ، ص 680; سيد محمدجواد حسيني عاملي ، پيشين ، ص 384.
6- گنجينه آراي فقهي ـ قضايي ، مركز تحقيقات فقهي قوه قضاييه ، سؤال 326.
7- استرضاء ممكن است از طريق قصاص و يا عفو حاصل شود.
8- شيخ طوسي ، المبسوط، المكتبه المرتضويه ، ج 7، ص 124; علامه حلي ، تحريرالاحكام ، مؤسسه آل البيت ، مشهد،ج 2، ص 277; محقق اردبيلي ، مجمع الفائده و البرهان ، مؤسسه النشر الاسلامي ، قم ، 1416ه' . ق .، ج 14، ص 465;شيخ محمدحسن نجفي ، پيشين ، ج 43، ص 341; سيد ابوالقاسم موسوي خويي ، مباني تكمله المنهاج ، دارالزهراء،بيروت ، ج 2، ص 389; امام خميني ، پيشين ، ص 477.
9- محقق حلي ، شرايع الاسلام ، استقلال ، قم ، 1409ه' . ق .، ج 4، ص 948; فاضل آبي ، كشف الرموز، مؤسسه النشرالاسلامي ، قم ، 1408ه' . ق .، ج 2، ص 568; علامه حلي ، تحريرالاحكام ، ج 2، ص 237; ابن فهد حلي ، المهذب البارع ،مؤسسه النشر الاسلامي ، قم ، 1413ه' . ق .، ج 5، ص 6 و 76; شهيد ثاني ، مسالك الافهام ، مؤسسه المعارف الاسلاميه ،1416ه' . ق .، ج 14، ص 457; شيخ محمدحسن نجفي ، پيشين ، ج 41، ص 448; سيد احمد خوانساري ، جامع المدارك ،مكتب الصدوق ، تهران ، 1405ه' . ق .، ج 7، ص 114; امام خميني ، پيشين ، ص 477.
10- شيخ حر عاملي ، پيشين ، ج 28، ص 14 (باب 2 از ابواب مقدمات الحدود).
11- گنجينه آراي فقهي ـ قضايي ، مركز تحقيقات فقهي قوه قضاييه ، سؤال 4203.
12- همان ، سؤال 326.
13- پاسخ و سؤالات از كميسيون استفتائات و مشاورين حقوقي شوراي عالي قضايي ، 1363، ج 3، ص 25، مسأله 37.
14- همان ، ص 28، مسأله 40.

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.